این گمانه زنی ناظر به یکی از توافقهای مربوط به توسعه بندر چابهار، یعنی مربوط به توافق سه جانبه ایران، هند و افغانستان است که در نشست سه جانبه سران سه کشور در سال ۱۳۹۵ به امضا رسید. از روز سقوط کابل به دست نیروهای طالبان، برخی از رسانهها با پیشداوری، اخبار بدبینانهای نسبت به آینده بندر چابهار و مشارکت هند در طرح توسعه و عملیات بندری منتشر نموده و حتی برخی حاکمیت طالبان بر افغانستان را (مترادف با پیروزی پاکستان در این صحنه ) وبه معنای از دست رفتن رؤیاها و برنامههای هند در چابهار و شکست کریدورهای تحت حمایت هند-روسیه و ایران میخوانند.
این در حالی است که رویکرد اغلب بازیگران در منطقه از جمله دولتمردان هند صبر راهبردی و وانهادن هر گونه موضعگیری رسمی پیرامون دولت افغانستان و آینده همکاریها منوط به روشن شدن سیاست طالبان و ارزیابی رفتارهای عملی دولت جدید در کابل بوده است.
بدیهی است، تبعات منفی وقایع اخیر افغانستان بر حضور و بهرهبرداری هند از بندر چابهار، در بدبینانهترین فرضیه ممکن هرگز از قطع موقتی دسترسی هند به افغانستان فراتر نخواهد رفت. در عین حال، دیگر گزینههای ترانزیتی و راهبردی هند در مسیر دسترسی به کشورهای آسیای میانه و اروپا فاقد تأثیرپذیری و بدون تغییر باقی خواهد ماند.مزیدبر این، امکان بهرهبرداری هند از ظرفیت بندر چابهار و منطقه آزاد چابهار متصل به آن در عرصههای دیگر اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری بویژه ثبت و فعالیت شرکتهای مشترک صنعتی، تولیدی در عرصههای انرژی، آلومینیوم سازی، پتروشیمی (تولید اوره) کمافی سابق پا بر جا خواهد بود.
هند در نگاه بلندمدت امیدوار است که چابهار به بندری مهم تبدیل شود که کل صادرات و واردات افغانستان و آسیای مرکزی از طریق این بندر صورت گیرد که این امر در گرو پایان عملیات خط آهن ایران از چابهار به زاهدان، بیرجند و سرخس خواهد بود. نباید این نکته را فراموش کنیم که تجارت میان دو کشور با توجه به اینکه ایران بازار مناسبی برای کالاهای هندی است و هند بازار خوبی برای فروش تولیدات ایرانی بخصوص انرژی به شمار میرود، از این زاویه هندیها انتظار گشایش مناسبات فی مابین را دارند، منتهی این مسأله را از زاویه قضایای برجام و رفع تحریمهای امریکا نگاه میکنند. در موضوع حجم میلیاردی تبادلات تجاری میان دو کشور بار دیگر اهمیت بندر چابهار روشن میشود.
افزون بر این باید دو ملاحظه را نیز در این موضوع در نظر گرفت: اول مسأله چابهار و توافق سه جانبه میان ایران، هند و افغانستان و سرمایه گذاریهایی که در این بندر انجام شده خود زمینه مساعدی است که ارتباطات سنتی صادرات و واردات کشورهای آسیای مرکزی و افغانستان که در خشکی محاصره هستند را از طریق چابهار فراهم نماید.
اما این نکته را نباید فراموش کرد که این مسأله تنها بخشی از مزایای این بندر است. و همانگونه که در گذشته تأکید شده، مسیرهایی از این کریدور از آسیای میانه، دریای مازندران و اوراسیا میگذرد و حتی به اروپا نیز متصل میشود و به مراتب حوزههای بیشتری را در بر میگیرد که مسأله افغانستان تنها بخشی از آن است. در عین حال که در وضعیت پیش رو نیز، عباس استانکزی نماینده سیاسی طالبان در قطر طی تماس با سفیر هند خواستار تداوم کمکهای انساندوستانه و ارسال دارو و مواد غذایی هند به افغانستان شده است که این مهم نیز لاجرم میبایست از مسیر بندر چابهار به افغانستان ترانزیت شود.
نکته دوم آنکه در صورت فرضی خارج شدن افغانستان در حاکمیت مطلق طالبان از موافقتنامه چابهار، هند برای دسترسی به آسیای مرکزی از طریق ایران میتواند ارتباطات خود را با کشورهای این منطقه گسترش دهد که در این صورت مطمئناً اهمیت بندر چابهار دوچندان میشود. از سوی دیگر در نگاه کنونی به افغانستان، هرچند عدم ثبات در این کشور برخی از همکاریهای بینالمللی کابل با ابتکارات منطقهای چون چابهار را در هالهای در ابهام قرار داده با این حال با توجه به اهمیت چابهار، میتوان انتظار داشت پس از روشنتر شدن وضعیت افغانستان، بار دیگر اهمیت چابهار برای سران افغانستانی برجسته شود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : 0