صدای امید یک نسل دلنوشته یک دهه هفتادی خطاب به ضرغامی
آقای ضرغامی سلام. اینها را از منظر فردی مینویسم که همواره آرزو داشتم تخت جمشید بزرگترین و مهمترین میراث آریایی سرزمینم را یکبار فقط غرق در شادی ببینم نه اینکه مدام چراغهای هیاهویش خاموش باشد.
از دوران پساانقلاب تاکنون نمیدانم چنین مراسمی در تخت جمشید برگزار شده است یا نه اما من متولد دوران انقلابم نه آن زمان را دیدهام و نه زیستهام اما از جشنهای آن زمان شنیدهام، از مراسمهایشان و شکوه رویدادهایشان و منتظر بودم همیشه که انقلاب هم شکوهی را به تصویر بکشد که فرزندش آن را ببیند.
اما فرزندش در میراث فرهنگی سرزمینم آن هم در مهد تمدن پارسها ندید و نشنید تااینکه شکوه یک رویداد قلب مردم سرزمینم را غرق در شادی و شعف کرد.
من دیدم و شنیدم که علیرضا قربانی یکی از فرهیختگان سرزمینم در قلب پرسپولیس جایی که ستونهای کاخهای سرزمین پارس سر به آسمان کشیدهاند و شاهان زیادی به خود دیده است و حتی شکوهش ایتالیا و مصر و بابل و یونان و چین و هند را به زانو درمیآورد سراسر در صدای موسیقی و هنر ایرانی غرق شد.
من به عنوان یک دهه هفتادی چنان خوشحالم که سهم ماهم، خوشبختی شد نه حسرت. همانطور که در کاخ سعدآباد صدای موسیقیهای فاخر، قلب ملتهای زیادی را به شور درآورد. یکباردر کنار من پیرزن زیبارویی با همسرش تمام مدت کنسرت گریه کرد وقتی پرسیدم از حسرت بود و حالا از عشق به ایران و از عشق به میراث فرهنگی.
اشک شوق زنی که آرزو داشت در امتداد خط سبز این کاخ، شکوه و نور و رنگ و صدا را میدید و احساس نمیکرد که هرگز اشتباه کرده است.
خوشحالم که اشتباهی نبود و امروز میتوانیم به عنوان یک نسل امید را به چشم ببینیم و فکر نکنیم حالا که همه چیز سیاسی است ،ماهم آینده و خوشیها و آرزوهایشان حسرت شدهاند، انهم پای یک عده میخواهندها و یک عده نمیخواهندهای سلیقهای و سیاسی.
اینکه تمام ضوابط میراث فرهنگی را دیدید و متخصصان زیادی با این کار مختلف نبودند دلگرمی دیگری بود.
همینقدر بگویم که امروز من اینها را نه از سر دوست داشتن و ارادت قلبی به شما، بلکه از سر امید مینویسم و امیدوارم پای هر میراث جهانی ما یک کنسرت برگزار شود که صدایش نویدبخش آیندهای سبز به نسل جوان باشد و حتما ضوابط میراث را ببینند، آنهم برای نسلی که فکر میکرد تا دیروز، قرار است همه چیز سیاسی و غمگین باشد.اینکه امروز صدای اقوام و اقلیتهای مذهبی و ادیان الهی شنیده میشود اینکه امروز صدای موسیقی پاپ و سنتی اصیل از پای شیرازه های وجود هر ایرانی برمیخیزد،یعنی مطمینتر باشیم که اشتباهی درکار نبود.
و من آرزو میکنم یک روز این نگاه در تمام مسیولان، مدیران و تاثیرگذاران کشورم جاری شود.موسیقی را درک کنند، پای آجر به آجر هر میراث ملی و جهانی بایستند و اجراهای فاخر داشته باشند و نترسند و کنسرتها را لغو نکنند چرا که همیشه یک عدهای نمیخواهند و خواستند و شد. آقای ضرغامی من به عنوان یک دهه هفتادی به شما افتخار میکنم که اندیشه ای سبز دارید، بایدها و نبایدهایتان را دین و انقلاب تعیین میکند نه سیاست و هیچ وقت از عقاید روشنتان عقبنشینی نمیکنید.
فاطمه رهبر فعال گردشگری
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0