روزنامه اصولگرا: جریان تندرو و انحرافی، حتی دفتر رهبرانقلاب و مقامات نظامی را زیر سوال میبرد / این جریان، نه هوش لازم را دارد و نه بدیهیات را میفهمد
در روزهایی که کشور با چالشهای پیچیدهای در حوزههای مختلف روبهروست، استمرار حملات رسانهای علیه اعضای دفتر رهبر انقلاب به یک موضوع نگرانکننده تبدیل شده است.
این جریان، که پیشینهای طولانی در دامن زدن به اختلافات داخلی و تخریب نهادهای کلیدی نظام دارد، گویا از هوش و درایت لازم برای درک بدیهیات جنگ رسانهای و شرایط حساس ایران بیبهره است. در شرایطی که رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود بر ضرورت مقابله هوشمندانه با عملیات روانی دشمن تأکید کردهاند، این حملات نه تنها هماهنگ با این توصیهها نیست، بلکه به تضعیف انسجام رسانهای نظام و بی اعتمادسازی مردم نسبت به تریبونهای معتمد نظام منجر میشود. اما آیا میتوان این اقدامات را صرفاً به خطاهای فردی یا سوءبرداشت نسبت داد؟ شواهد نشان میدهد که این رویکرد مکرر، بیش از آنکه ناشی از ناآگاهی باشد، بخشی از یک پروژه هدفمند برای بیاعتبارسازی رسانههای مرتبط با دفتر رهبری است. تکرار این حملات، بهویژه در شرایطی که کشور نیازمند تقویت اعتماد عمومی و هماهنگی نهادی است، نشانگر یک استراتژی خطرناک است که پیامدهای آن محدود به تخریب چهره افراد یا تسویه حسابهای سیاسی نخواهد بود.
ابعاد گستردهتر این پروژه رسانهای
نگاهی به پیشینه این جریان، ابعاد گستردهتری از اهداف آن را آشکار میکند. این حملات تنها به دفتر رهبری محدود نبوده و در گذشته، فرماندهان نظامی کشور نیز آماج انتقادات بیجای این جریان قرار گرفتهاند. این در حالی است که رهبرانقلاب در ماههای اخیر بارها بر اهمیت حمایت از ارتش و سپاه تأکید کرده و فرمودهاند که ملت ایران به نیروهای مسلح خود افتخار میکند. با وجود این، برخی از افراد این جریان، برخلاف این تأکیدات، خواستار محاکمه فرماندهان نظامی شده و حتی در مقاطعی حساس، سخنان سیدحسن نصرا… را تحریف کردند تا دستاویزی برای تخریب این نیروها فراهم کنند. این رفتارها، که به هیچ وجه با منافع ملی و امنیت کشور همخوانی ندارد، بهطور مستقیم امنیت روانی جامعه را هدف قرار میدهد.
نقش دستگاه قضایی و امنیتی در شفافسازی
در شرایط کنونی، انتظار از دستگاه قضایی و امنیتی کشور این است که بدون ملاحظات سیاسی و با جدیت تمام، ابعاد این پروژه تخریبی را مورد بررسی قرار دهند. پرسش کلیدی این است که اهداف واقعی این جریان از بیاعتبارسازی نهادهای کلیدی نظام چیست و چه عواملی در پشت پرده این اقدامات قرار دارد؟ آیا این حملات، بخشی از یک تلاش هماهنگ برای تضعیف بازوهای رسانهای رهبری و کاهش اعتبار عمومی این نهادهاست؟ یا اینکه این جریان در حال ایفای نقشی ناخواسته در سناریوی طراحیشده دشمنان خارجی است که به دنبال ایجاد شکاف در صفوف داخلی نظام هستند؟ بیتوجهی به این خط رسانهای، میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای نظام به همراه داشته باشد. در دنیای امروز، که رسانهها ابزار اصلی شکلدهی به افکار عمومی هستند، هرگونه تضعیف رسانههای رسمی و معتبر، فضای بیشتری برای رشد جریانهای انحرافی و تخریبی فراهم میکند. دستگاههای مسئول، اعم از قضایی، امنیتی و رسانهای، باید با هوشیاری و قاطعیت به مقابله با این جریان بپردازند و با شفافسازی اهداف و ماهیت آن، از گسترش این خط خطرناک جلوگیری کنند. در غیر این صورت، هزینههای این بیتوجهی، فراتر از یک اختلاف رسانهای خواهد بود و میتواند به اعتماد عمومی و امنیت ملی آسیب جدی وارد کند. قبلا هم یک سخنران محفلی که اخیرا وارد میدان سیاست شده است با دروغ بستن به رهبرانقلاب با بیان یک نقل قول تحریف شده از ایشان به نفع خودش درصدد کسب اعتبار بود که مجبور به عذرخواهی شد ولی از برخورد قانونی با آن فرد کاذب هنوز خبری نشده است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0