۱۲ چالش پیش روی ایران برای بهرهمندی از مزایای شانگهای/ پکن و مسکو میتوانند روند عضویت تهران را به تعویق بیندازند
به گزارش میدل ایست آی، هانتر در این مقاله ۱۲ استدلال را در خصوص موانع ایران برای بهره مندی از مزایای عضویت در سازمان همکاری شانگهای عنوان کرد که در مشروح آن آمده است:
۱. اینکه فرایند عملی شدن عضویت ایران در سازمان شانگهای تا کی به درازا کشد، تا حد زیادی به خواست چین و روسیه بستگی دارد اما حتی کوچکترین اعضای سازمان همکاری شانگهای هم می توانند تکمیل عضویت ایران را به تاخیر اندازند همانطور که در گذشته هم تاجیکستان چنین کاری کرد. بنابراین اگر عضویت در سازمان همکاری های شانگهای، ثمری هم برای ایران داشته باشد، تحقق آن مدتها طول خواهد کشید.
۲. تندروهای تهران امید دارند که پیوستن به سازمان شانگهای، چین را تشویق به سرمایه گذاری بیشتری در ایران کند. تا به اینجا، سرمایه گذاری چین در ایران، از جمله در بخش انرژی، بسیار کم بوده و پکن بارها از توافق های مختلفی که برای توسعه میادین نفتی ایران داشت، کنار کشیده است. حتی امضای قرارداد همکاری ۲۵ ساله هم، تنور سرمایه گذاری چین را گرم نکرد.
۳. ایران همچنین به دنبال عضویت در اتحادیه اقتصادی یورواشیا است که ابزار مسکو برای اعمال نفوذ در جمهوری های شوروی سابق به شمار می رود و روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و کشور کمونیستی کوبا در آن عضویت دارند… سازمان شانگهای هم در واقع، ابزار پکن برای محدود کردن روسیه در آسیای مرکزی است بی آنکه دشمنی مسکو را تحریک کند.
۴. اعضای کلیدی سازمان شانگهای، یعنی چین، هند و پاکستان، دشمنان کلیدی هم هستند و چین و روسیه هم که رقیب. روابط میان کشورهای کوچک آسیای میانه هم که اغلب پرتنش است. این می شود که حتی نمی توان به همکاری های امنیتی هم در چنین سازمانی دلخوش بود. رفتار روسیه و چین در قبال کشورهای منطقه هم، رویکردی شبه استعماری است.
۵. روسیه، رقیب بخش انرژی ایران است و اجازه نخواهد داد که ایران در این بخش به همکاری با کشورهای آسیای میانه بپردازد ضمن آنکه ازبکستان و قزاقستان، خود در زمره کشورهای صادرکننده انرژی و رقیب ایران هستند. در بخش های کشاورزی و صنعتی هم، این کشورها، بیشتر رقیب اقتصادی ایران هستند تا مکمل آن.
۶. ایران تولیدکننده کالاهای مورد نیاز کشورهای آسیای میانه نیست. آنها به کالاهای صنعتی، فن آوری و سرمایه گذاری نیاز دارند که ایران قادر به تامین آن نیست که اگر بود، برای صادرات آن، نیازی به عضویت در شانگهای نداشت. کیفیت تولیدات ایرانی هم پایین تر از رقبایی چون ترکیه است. برای بهبود کیفیت هم نیازمند پول، فن آوری و مدیریت کارشناسی است و عضویت در سازمان شانگهای، اینها را تامین نمی کند.
۷. موانع بزرگ ایدئولوژیکی، سیاسی و فرهنگی هم بر سر راه ایران قرار دارد. جمهوری های ترک و سنی آسیای میانه همراه با آذربایجان در قفقاز، احساسات دوستانه ای نسبت به ایران ندارند و هنوز هم به اسلام انقلابی حکومت ایران بدبین هستند و به همین دلیل در زمینه های اقتصادی با ترکیه کار می کنند. عضویت شانگهای، این پویش ها را هم دگرگون نمی کند.
۸. اعضای سازمان همکاری های شانگهای، پایبند به رعایت قواعد بین المللی در تراکنش های مالی هستند و نمی توانند در شرایط کنونی در این زمینه با ایران کار کنند. بنابراین تا زمانی که ایران از پذیرش اف.ای.تی.اف سر باز زند، قادر به بهره مندی از امتیازات سازمان همکاری های شانگهای نیست.
۹. با همه امتیازات ایران، در اتصال کشورهای آسیای میانه به اروپا از مسیر دریای آزاد در جنوب و مرزهای شمال غربی اش، تجربه سه دهه گذشته نشان داده که تصمیم گیری درباره مسیرهای ترانزیت و عبور خطوط لوله انرژی، بر پایه سنجش های سیاسی است و نه تناسب موقعیت اقتصادی، همانطور که در دهه ۱۹۹۰ به رغم برتری امتیازات اقتصادی و جغرافیایی عبور خطوط نفت و گاز آسیای مرکزی از ایران، این کشور نادیده گرفته شد.
۱۰. همچنین، آمریکا و عربستان سعودی هم بالاخره از ساخت خط لوله ای که گاز ایران را به پاکستان و سپس به هندوستان می رساند، جلوگیری کردند. حتی باکو هم حاضر نشد، بخش مربوط به خود در خط آهن آستارای ایران به آستارا در آذربایجان را تکمیل کند. مزاحمت های اخیر باکو برای کامیون های ایرانی عازم ارمنستان هم جای خود. با سلطه طالبان بر افغانستان هم، بعید است که کابل اتصالاتی ترانزیتی با ایران برقرار کند و بندر گوادر پاکستان را به چابهار ایران ترجیح خواهد داد.
۱۱. بنابراین، در انتهای داستان، عضویت در سازمانی همچون شانگهای، تنها نوعی تقویت روحیه برای حکومت ایران است و عملا مشکلی را برای اقتصاد و پیشرفت این کشور حل نخواهد کرد. ایران فاقد جاده ها، بنادر و شبکه های راه آهن گسترده و مدرن است. ارتقای این زیرساخت ها به پول نیاز دارد و عضویت در سازمان شانگهای، این مشکل را هم چاره نمی کند. این کار تنها با رفع تحریم های آمریکا ممکن است.
۱۲. سیاست “نگاه به شرق ایران” در بیش از یک دهه گذشته، چندان سودی نصیب این کشور نکرده است. چین در ایران سرمایه گذاری چندانی ندارد، هند قول های خودش برای سرمایه گذاری در چاه بهار را پیوسته زیر پا گذاشته و دهلی و پکن هیچکدام روابطشان با واشنگتن را به خاطر ایران به خطر نینداخته اند. عضویت در شانگهای، این پویش ها را هم دگرگون نمی کند. همه اینها می گوید که ایران نیازمند روابط بهتری با غرب است تا بتواند از راهبرد شرقی خود بهره ببرد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 1انتشار یافته : 0