تعیین سقف برای مهریه؟/ تنها اهرم فشار برای زنی که حق طلاق ندارد
امید سلیمی بنی: موضوع مهریه و تغییرات قانونی آن همواره با حساسیت زیادی از سوی جامعه دنبال می شود. اخیرا باز هم مساله ضمانت اجرای وصول تنها ۱۴ سکه طلا درباره مهریه در مجلس مطرح شده تا بخشی از قانون حمایت از خانواده که می گوید دادگاه مکلف است تنها در حد ۱۱۰ سکه طلا، برای مهریه اجراییه صادر کند، به ۱۴ سکه تقلیل یابد.
این مساله چقدر روی روابط زوجین در خانواده های ایرانی اثر می گذارد؟ آیا این موضوع به نفع خانواده هاست یا کمکی به قوام و دوام نهاد خانواده در کشور خواهد کرد؟
نگاه حقوقدانان به این مسئله یکی از اصلی ترین زوایای دید نخبه گان جامعه نسبت به موضوع مهریه و قوانین مربوط به آن است. ریحانه اشرف، وکیل پایه یک دادگستری با تخصص حقوق خانواده، می گوید از نظر او تغییر اینچنینی در قوانین مهریه کاملا به ضرر زنان است و تعادل حقوقی نهاد خانواده را به نفع شوهرها به هم می زند.
اشرف معتقد است در صورتی که تنها ۱۴ سکه طلا برای مهریه قابلیت قانونی وصول داشته باشد، احتمال افزایش طلاق و زیرپا گذاشتن حقوق و اراده زنها در خانواده افزایش می یابد.
در ادامه گفتگو با ریحانه اشرف وکیل پایه یک دادگستری را می خوانید:
اخیرا یکی از اعضای کمیسیون حقوقی مجلس اعلام کرده طرح ضمانت اجرای مهریه تا ۱۴ سکه روی میز بررسی است و به گفته مجلسیان، آنها به دنبال عدالت برای مردان و زنان هستند. در این باره چه نظری دارید؟
برای تعیین سقف مهریه که از سوی نمایندگان مجلس برای چندمین بار از سوی آنها مطرح می شود که به دنبال تصویب حداکثر ۱۴ سکه برای مهریه هستند، تنها مزیت این طرح برای کاهش فشار روی مردان برای پرداخت مهریه است ولی این طرح مقداری توازن حقوق خانواده را به صورت ناعادلانه به ضرر خانمها به هم می زند. استدلال اشتباه موافقان این طرح این است که زندان جای مجرم و بزهکار است و بدهکار مهریه، مجرم و بزهکار نیست پس جایش در زندان نیست. چطور است بدهکار چک و سفته که یک دائن است را می توان زندانی کرد ولی مردی که به اراده خودش عاقلانه و بالغانه دینی را قبول می کند، باید در برابر آن متعهد باشد و ما نمی توانیم صرفا بگوییم او را نباید زندان کرد؟
چرا باید مرد بدهکار مهریه را زندان کرد؟
دوستان در کمیسیون های اجتماعی مجلس متاسفانه فقط مردان محبوس در زندان را می بینند و می خواهند جهت حبس زدایی و کاهش زندانیان مهریه با تصویب چنین قوانینی از آمار زندانیان کم کنند ولی آیا از سمت دیگر ما توجهی به زنان محبوس در خانه و محبوس در زندگی های اجتماعی را می بینیم؟
ترک کردن یا زندگی اجتماعی به مهریه چه ربطی دارد؟ اگر زنی بخواهد زندگی اش را ترک کند چه ربطی به درخواست مهریه و ضمانت اجرای آن دارد؟
ما بحث تئوری در دانشگاه ها در درسهای حقوقی داریم که در آن مهریه، نفقه و طلاق و مانند آن بحث می شود. در عقدنامه ها افراد شروطی را مانند سوءمعاشرت امضا می کنند ولی من در زمان ۱۰ سال کار حقوقی در دادگاه های خانواده به نکاتی پی برده ام. اینکه می گویید چطور می توان درخواست مهریه را به زندگی اجباری ربط داد، حقیقتا همین یافته هاست.
در سالهای اخیر مهریه تنها اهرم زنان برای فشار به مردان است. مرد دارای حق طلاق است و شرع و قانون این حق را تنها به مرد داده است. اگر زنی بخواهد خود را از زندگی اجباری –به هر دلیلی که نمی تواند تحمل کند- نجات دهد، آیا راهی جز این دارد که مهریه را مطالبه کند و مرد را تحت فشار بگذارد؟ زن هم مجبور می شود مهریه را به اجرا بگذارد تا مرد تحت فشار قرار گیرد و دست آخر مجبور است در دادگاه مهریه را ببخشد تا مرد او را طلاق دهد.
نگاهی به پرونده های خانواده در سالهای اخیر این مسایل را ثابت می کند. چند درصد زنها توانسته اند هم مهریه بگیرند و هم طلاق بگیرند؟ هم اجازه خروج از کشور یا حضانت فرزندان را دریافت کنند و هم طلاق بگیرند؟ این حقوق تماما در اختیار مرد است. تمام حقوقی که در خانواده متصور هستیم به نفع مرد و در دست اوست. من اصلا نمی خواهم نگاه زن گرایانه داشته باشم و همیشه می خواسته ام دور باشم ولی در دادگاه ها چیزی که اجرا می شود چیزی جز این نیست.
چند پرونده سراغ دارید سوءمعاشرتی که زن از آن شاکی بوده را دادگاه به عنوان دلیل بپذیرد و بر اساس آن حکم طلاق را صادر کند؟ اصلا من چنین تجربه ای ندارم. من برخوردهای زیادی داشتم که حتی مرد معتاد بود و زن می خواست به خاطر اعتیاد طلاق بگیرد ولی قاضی به مرد فرصت داد تا شش ماه برود و اعتیاد را ترک کند. یعنی قاضی به خاطر اعتیادی که مرد به آن مبتلا بود، حاضر به صدور رای طلاق نشد.
پرونده ای داشتم که مرد جای دیگری به صورت موقت ازدواج کرده بود ولی قاضی این مسایل را برای طلاق نپذیرفت. زن باید می رفت و رابطه نامشروع مرد را اثبات می کرد تا می توانست حکم طلاق بگیرد. قاضی به او گفت برو زندگی کن. تنها راه عملی در دادگاه ها برای زنی که حق طلاق ندارد، این است که زن مهریه را به اجرا بگذارد و مرد را تحت فشار قرار دهد تا او را مجبور به مصالحه کند و به طلاق راضی شود.
متاسفانه –اصلا چیز خوبی نیست- این موضوع مهریه، سالها عمر طرفین را می گیرد و تطویل دادرسی دارد و سالها از عمر و وقت طرفین و دادگاه را می گیرد ولی تنها راهی قانونی است که داریم. برای همین می گویم اگر موضوع مهریه ۱۴ سکه ای تصویب شود، زنی بخواهد به هر دلیلی طلاق بگیرد چه کند.
ما الان مسایل زیادی در خانواده داریم. خانواده هایی که مرد یا زن زندگی را رها می کنند. طلاق عاطفی، ازدواج سفید و مسایل دیگر را در خانواده ها می بینیم. ما می خواهیم به این پدیده ها دامن بزنیم یا منطقی و اصولی می خواهیم مسایل را حل کنیم؟
چطور می توان مهریه را با چک و سفته و بدهی معوض در یک عرصه قرار داد؟ ایا مهریه به عوض چیزی در تملک زن درآمده است؟ این منطق شما کالایی دیدن رابطه ازدواج نیست؟
چطور می توان بدهکار مهریه را مانند بدهکار چک و سفته دانست؟ در شرع داریم مهریه یک عطیه و هبه واجب است. فلسفه مهریه را در شرع ببینیم، این همیشه بوده است. در سوره نسا و بقیه آیات بارها و بارها بحث مهریه را به عنوان تکلیف و وظیفه از سمت مرد که باید ادا شود در حق زن می بینیم. البته قبلا مهریه طوری بوده که به محض عقد باید ادا می شده است. حتی در مواردی داریم که عقد صورت گرفت ولی نزدیکی صورت نگرفت به زن نیمی از مهریه تعلق می گیرد یا اگر مهریه تعیین نشد ولی نزدیکی صورت گرفت مهر المثل یعنی مهریه زنی که در شرایط مشابه است، به آن زن تعلق می گیرد. این یک تکلیف و وظیفه بر دوش است. همانطور که مرد پای یک قرارداد را امضا می کند، باید بدانیم ازدواج مانند بقیه عقود آثاری دارد. درست است که رابطه بر پایه علاقه و عشق و احساس طرفین است، ولی تبعات قانونی دارد که یکی از آن مهریه است.
دو حالت را همیشه بیان می کنم. یکی این که پرداخت مهریه در قانون، قرآن و شرع بر مهریه پرداخت شده است. مردی که در روز اول با خوبی و خوشی خودش مهریه را قبول کرده است. ماده ۱۰۸۰ قانون مدنی عنوان کرده مهریه با توافق و تراضی طرفین تعیین می شود. یعنی مرد با رضایت خودش قبول کرده است این عقد را امضا کرده و خود را زیر دین ببرد. شما می روید با خوبی و خوشی کالایی را می خرید و چکی را امضا می کنید و تعهد می کنید مبلغی را در زمانی به فردی بپردازید. مثلا ۲۰ میلیون تومان خودتان را بدهکار کنید. مرد می تواند نپذیرد. وقتی شما این را می پذیرید یعنی مدیون هستید. مرد می تواند مهریه را نپذیرد. من با اصلاح فرهنگی این موضوع کاملا موافقم ولی مرد وقتی در شب بله برون یا مهربرون این مهریه را می پذیرد و هنگام ثبت رسمی عقد نکاح، زیر اسناد را امضا می کند، این یعنی مرد پذیرفته است، کسی او را مجبور نکرده است. آدمها بهتر است به جای آن که بهشان آوانس بدهیم، تبعات رفتاری شان را متوجه کنیم. باید تبعات کار خود را مرد بپذیرد و مهریه را قبول نکند. از نظر من عقد نکاح با وجود درگیر شدن احساسات و عواطف و علایق آنها یک عقد است و تبعاتی دارد و حق و حقوقی مبادله می شود. مرد باید در برابر چیزی که پذیرفته است، مسئول باشد.
من هم از لحاظ تاریخی که مهریه زمانی عقد معوض بوده است با شما همنظر هستم. مهریه به عوض داده می شود. حالا زندگی مدرن می گوید ازدواج است و عوضین مطرح نیست و مساله این است که مهریه را به عنوان نشانه مهر و علاقه در نظر می گیرند و می گویند مرد از باب ابراز علاقه، این هبه را به زن خود انجام می دهد. آیا با این نگاهی که وجود دارد که شما به عوض عقد نکاح پول یا مهری را مانند چک و سفته امضا می کنید، باعث کالایی شدن روابط زن و مرد در خانواده نمی شود؟ به بیان دیگر این ضمانت اجرای مهریه ۱۴ سکه ای، روابط بین زوجین را انسانی تر می کند و از کالایی شدن روابط بین زن و مرد بیرون می آییم. آیا اینطور تاکنون به مصوبه مجلس نگاه کرده اید؟
خیلی دلم می خواهد از این زاویه به موضوع مصوبه نگاه کنم و بعد انسانی را در موضوع مهریه لحاظ کنم ولی به شرطی که این زاویه نگاه در همه جای مسئله ازدواج و زندگی مشترک باشد. ما نمی توانیم بگوییم فقط مهریه را حذف کنیم تا عقد ازدواج از حالت عوض خارج شود. پس بحث حق طلاقی که صرفا در دست مرد است چطور؟ این حقوق از جمله حق خروج از کشور، حضانت فرزندان، تحصیل، اشتغال و سایر موارد مربوط به زن که صرفا در اختیار مرد است چه نگاهی را به زندگی می دهد؟
ما نمی توانیم به یک بخش از موضوع ازدواج را با نگاه جدید ببنیم و بگوییم مهریه بر پایه محبت است و نباید نگاه عوض به آن داشت ولی در سایر قسمتهای دیگر ازدواج بگوییم اینها نص شرع است. بحث حضانت فرزندان را ببینید. این موضوع حساسی است. زمانی به اقتضای کارم به زنان شهدای مدافع حرم و رزمندگان مدافع حرم مشاوره می دادم. شما می دانید این خانواده ها چقدر دچار مشکلات مربوط به حضانت فرزند هستند؟ اصلا داغ از دست دادن همسر را زن فراموش می کند. سالهاست ما می گوییم ولی سر سوزنی در این مناسبات تغییر نمی دهند. می گویند اینها در شرع بوده و نباید دستش زد. چطور این را حاضر نیستید یک چرخش و نرمش به نفع مادر بدهید و اصرار دارید این موضوع چون شرعی است و از قبل بوده نمی شود تغییر داد ولی چون مهریه چون بازخورد فشار آمیز برای مرد دارد بگوییم قبلا عوضینی بوده و حالا تفسیر می کنیم به مهر و محبت و این که اگر مرد مهر داد داد، اگر هم نداد نمی شود او را تحت فشار گذاشت و نباید نگاه کالایی داشت؟
موافقم کلا رویکرد و نگاهمان را به مسایل خانواده عوض کنیم نه فقط بحث مهریه را تغییر دهیم. دو نفر آدم عاقل و بالغ تصمیم می گیرند تحت یک قرارداد زندگی کنند. هر زمان هر کدام قادر به ادامه نبود باید بتواند با کمترین خسارت از جدایی عبور کند. چطور یک مرد می تواند هر زمان اراده کرد به دادگاه مراجعه کند و از همسرش جدا شود؟ شخصا پرونده ای داشتم مرد به دادگاه رفت و درخواست طلاق داد و مالی هم به نامش نبود. دادگاه با تقسیط هر ۱۰ ماه یک سکه بهار آزادی، حکم به جدایی او از همسرش صادر کرد که اصلا این زن نمی خواست جدا شود.
چه قانونی از این زن حمایت می کند؟ زن گریه می کرد و نمی خواست طلاق بگیرد. ولی مرد به محضر رفت و محضر به زن زنگ زد که بیا طلاقت بدهیم. او نیامد. زن را طلاق دادند و گفتند هر زمان آمدی، طلاق را در شناسنامه ات ثبت می کنیم. باید قانون از این زن حمایت می کرد. خیلی دلم می خواهد نگاه انسانی و غیرکالایی به روابط بین زن و شوهر در قانون بیاید ولی به شرط آنکه در همه موارد بیاید. باید همه این قوانین خانواده را عوض کنیم. در عصر جدید که زنان موفق، ورزشکار، سیاستمدار و نظایر آن داریم چرا باید یک زن موفق به دلیل مخالفت همسرش نتواند از کشور خارج شود و هیچکس هم نتواند به او کمک کند؟ اینجا چه نگاهی است؟ کالایی به زن نگاه شده؟ بالا به پایین به او نگریسته اند؟ این نگاه ناعادلانه به زن نیست؟
کلا موافقم نگاهم را نسبت به زن و مقوله ازدواج و مهریه و خانواده در تمام قسمتها عوض کنیم، نه فقط اینکه بخواهیم یک قسمت را گزینش کنیم و آن را تغییر دهیم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0