“یقه بسته” و ” محاسن” ، شرط وزیرآموزش و پرورش شدن است؟

امروزه در بسیاری از کشورها، در رأس وزارتخانه‌ها افرادی هستند چه بسا با تحصیلات و یا سوابقی غیرمرتبط با موضوع وزارتخانه، اما با هنر مدیریتی قوی از نظر نیروشناسی، روابط انسانی کارآمد، توان تصمیم‌گیری و خلاصه برخوردار از وجوه مختلف هوش هیجانی و صد البته با پیش‌فرض هوش عمومی.

روزنامه اطلاعات نوشت:امروزه در بسیاری از کشورها، در رأس وزارتخانه‌ها افرادی هستند چه بسا با تحصیلات و یا سوابقی غیرمرتبط با موضوع وزارتخانه، اما با هنر مدیریتی قوی از نظر نیروشناسی، روابط انسانی کارآمد، توان تصمیم‌گیری و خلاصه برخوردار از وجوه مختلف هوش هیجانی و صد البته با پیش‌فرض هوش عمومی.

جوامع پیشرفته‌ی بسیاری را می‌توان یافت که وزیر بهداشتشان پزشک نیست، وزیر صنعت و راهشان مهندس نیست، وزیر تجارتشان بازرگان به معنی مصطلح نیست، وزیر معادن و ذخائر زیرزمینی‌شان مهندس شیمی کانی یا آلی نیست؛ حتی وزیر دفاعشان نظامی نیست؛ اما در سه حوزه استثناست: امورخارجه، دادگستری و آموزش‌وپرورش. آن دو دیگر را رها می‌کنم و به سومی می‌پردازم:

از میان ده‌ها مورد، که لازم می‌آوَرَد تا وزیر آموزش‌وپرورش در بدنه‌ی آموزش‌وپرورش بالیده و رشدیافته باشد، تنها به چند مورد-و نه لزوماً مهم‌ترین‌ها- اشاره می‌کنیم:

وزیر آموزش‌وپرورش باید:

– تحصیل‌کرده‌ی رشته‌ی تعلیم و تربیت و یا رشته‌های مرتبط و یا میان‌رشته‌ای باشد، تا در دنیای پرچالش آموزش، رویکردهای بهینه را بشناسد و در فلسفه‌ی پرورش، نحله‌ها و سیاق‌ها را بفهمد.

– در میان جامعه‌ی پرجمعیت این وزارتخانه از وزن و منزلت علمی و وزانت شخصیتی برخوردار باشد تا قبول عام یابد.

– در کوران فعالیت‌های معلمی، چالش‌ها و دشواری‌های معلم و شاگرد را لمس کرده‌باشد؛ روان‌شناسی رشد بداند؛ با دنیای عجیب و غریب امروزین نسل کودک و نوجوان آشنا باشد؛ با گذار از سنت‌های مقدس‌شده و منجمد در فضاهای مدرسه‌داری، به تحول و نوگرایی تن بدهد؛… مفهوم جدید تکلیف شب را بشناسد؛ درک درستی از مفهوم آموزش-به معنی یادگیریِ یادگیری، و نه روخوانیِ فرآورده‌های علمی- داشته‌باشد؛…

-آموزش‌وپرورش را محل کاشت امروز و برداشت فردا بداند و آن را از بازی سیاست دور نگاه دارد و خود را- گرچه در احتمال، میهمان‌ چهارساله می‌انگارد- مسئول برنامه‌ریزی‌های درازمدت ببیند.

-بالاخره بعد از چهل‌سال، نگوید:«یک‌شبه نمی‌توان مدارس کپری را به زیر سقف محکم‌تری آورد» و سرانجام، زمانی را برای پایانِ هزار و یک شبِ صبر و تحمل‌ها تعیین کند.

…و دیگر نمی‌گویم که جرأت لازم را برای تحقق شئونات معنوی و مادی معلمان به خرج دهد.

…و اگر همین حداقل‌های ذکر شده را ندارد، به حق همان یقه‌ی بسته و محاسن ظاهرالصلاحش، این حق‌الناس را گردن نگیرد.