چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
منوچهر هادی بهترین نمونه بهم نیامدن کار و علاقه و انتخاب باهم است. در آخرین مصاحبه هادی با روزنامه فرهیختگان به نکته خوبی اشاره شد که حجت را بر همه تمام کرد. (فرهیختگان: اما انگار عددها برای شما مهم است که یک فیلم چقدر در هفته اول و ماه اول بفروشد و…؟ هادی: مشخص است که مهم است. این تجارت من است. فرهیختگان: و این مسابقه خودتان با خودتان است؟ هادی: بله. مسابقه چه اشکالی دارد؟ مسابقه از این نظر که چقدر فیلم من میفروشد برای من مهم است…) تمام.
در ادامه مطلب کاری با آقای هادی نداریم، صرفا میخواهیم این دودستگی برایمان از بین برود، دودستگی میان کارگردان خواندن یا نخواندن. با سلام جناب آقای حداد عادل ریاست محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی. اینجانبان مخاطبین سینما و محصولات تصویری چندوقتی است با دیدن آثار ضعیف و بیکیفیت گمان بردهایم که کاگردانی هر خرمن کوفتنیست، اما دیدیم که نه، بولله که اینگونه نیست و مشکل از جایی دگر است، فهم ما بعلت نبودن واژگان عریض و طویل به بنبست رسیده. از آنجا که در طی سالیان گذشته مشکلات بزرگ محصولات دیگر را برایمان حل کردید این مورد را نیز پیگیری کنید، تا امثال جنابان هادی با نامی مجزا از حوزه کارگردانی کار خود را در بدنه تجارت هنر ادامه دهند. در زیر برای یادآوری اول از چند شایسته کلمهای که فرهنگستان به ارمغان آورد اسم میبرم. کراوات (دراز آویز زینتی) همبرگر (گوشت گرد لقمهای) پیتزا (کش لقمه) چرخبال و سینابار، رایانکمالشی که دمتان گرم عالیترین بود. بر اساس همین واژگان که از قبل امتحان خودشان را پس دادهاند چند کلمه مترادف برای سهل الجاانگاری در ذهن ملت خدمتتان پیشنهاد میدهم. دستبوس شما، مخاطب تصاویر پشت به پشت هم.
دراز آویز تصویری. بنظرم مناسبتر از کارگردان باشد، مفاخری که تولیداتشان از سینما فاصله بسیار دارند و با خلق این تصاویر خودشان را دراز دراز به سینما میآویزند.
فیلم گرد لقمهای ساز برو تو گلو. کسانی که فیلمها را بخوبی کوچک و لقمه ای کرده و با قیمت فلافل توزیع میکنند، و اندکی بعد همان کاری را در ذهن میکنند که نخود در معده.
فیلمکش ساز. مثل پنیر فیلم را کش میدهند بعد میسازند، اما از آنجا که آهنگ این نام بد است خودم پیشنهاد نمیکنم.
تصاویر پشت سر هم مالشی. این نام هم از دل سینما بوجود میآید هم پرکاری این عزیزان را میرساند هم ورز دادن و مالش دادن را باخود همراه دارد که مخاطب سریع احساس آرامش کند.
با استناد به موارد بالا این حقیر چند کلمهای پیشنهاد کردم که از قبل در دل ملت جای باز کرده بودند. هرچند شما کلمات مادر بالا را تکذیب کردید اما ما آنها را عمیقاً دوست داریم و دلمان میخواهد در همین سبک کلمات معادلی برای جداسازی کارگردانان واقعی از دیگر عزیزان بسازید که ما بیشتر از این به جناب هادی و دوستانشان بخاطر یدک کشیدن یک کلمه گیر ندهیم. آنها هم به تجارتشان برسند.
در انتها با این کیفیت نازل چندان هم از دیده شدن آثارتان بخود نبالید جناب وگرنه صحبت سر چرایی دیده شدن بسیار است.
پ.ن:(کپی برداری از این متن پشت نیسان، کامیون، اتوبوس یا دیوار مستراح عمومی بدون اجازه از نگارنده و سازنده و رقصنده و چرخنده مجاز است.)
کامبیز رحمانیفر
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0