رقابت صداوسیما با فضای مجازی بر سر جذب مخاطب

یافته‌های یک نظرسنجی در اسفند امسال نشان داده است که 50.1درصد افراد در ایران، اخبار ‏روز را از صدا و سیما، 36.7 از فضای مجازی (شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های خبری) و 0.7درصد ‏از روزنامه‌ها کسب می‌کنند.

اعتماد نوشت:یافته‌های یک نظرسنجی در اسفند امسال نشان داده است که ۵۰٫۱درصد افراد در ایران، اخبار ‏روز را از صدا و سیما، ۳۶٫۷ از فضای مجازی (شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های خبری) و ۰٫۷درصد ‏از روزنامه‌ها کسب می‌کنند.

‏ موافقان صدا و سیما نتایج این نظرسنجی را یک پیروزی و جهش خوب برای رسانه ملی می‌دانند اما ‏واقعیت این است که تلویزیون هنوز پرمخاطب‌ترین رسانه در سطح دنیاست و این آمار را نباید به ‏معنای موفقیت صدا و سیما دانست.

‏ سه سال پیش آژانس تبلیغاتی زنیت در انگلیس در نتایج پژوهشی که الگوهای تغییر مصرف رسانه ‏را دنبال می‌کرد، نوشت: «در حالی که قرار است در سال ۲۰۱۹ مصرف‌کنندگان (رسانه) ۸۰۰ ساعت را ‏با استفاده از ابزارهای اینترنتی تلفن همراه بگذرانند، تلویزیون همچنان بزرگ‌ترین رسانه در سطح ‏جهانی است‎.‎‏»‏ بنابراین نمی‌توانیم این فرضیه را طرح کنیم که اگر ۵۰درصد مردم اخبار روز را از صدا و سیما ‏دریافت می‌کنند پس نیمی از افراد جامعه ایران به اخبار رسانه ملی اعتماد دارند.

البته موافقان صدا ‏و سیما با مقایسه یافته‌های این نظرسنجی با نتایج نظرسنجی دیگری در شهریور امسال که صدا و ‏سیما را منبع کسب خبر برای ۴۲درصد افراد جامعه نشان داده بود، رشد ۸درصدی را توفیق ‏رسانه ملی در جلب اعتماد جامعه دانسته‌اند.

البته در نظرسنجی شهریور نیز صدا و سیما با ۴۲‏درصد در مقابل ۴۱٫۴درصد فضای مجازی، بالاترین منبع کسب خبر در جامعه بود، بنابراین اتفاق ‏تازه‌ای هم نیفتاده است.‏ دسترسی آسان تمامی گروه‌های سنی به تلویزیون در جغرافیای شهری و روستایی سبب شده ‏تا تلویزیون هنوز در صدر پرمخاطب‌ترین رسانه‌ها در ایران و دنیا به حساب آید اما این موضوع ‏ارتباطی به محبوبیت تلویزیون ندارد، چراکه در بحث محبوبیت، رسانه‌های جدید در بستر تلفن ‏همراه بسیار جلوتر از تلویزیون هستند، زیرا مخاطب در آنها تبدیل به کاربر شده و محتوا تولید ‏می‌کند…

بنابراین چوب سانسور و نظارت به راحتی بر سر کاربر نیست و دولت‌ها با فیلترینگ هم ‏حریف رسانه‌های جدید نیستند و همین‌ها باعث شده افراد هرچه بیشتر از جذابیت‌های شبکه‌های ‏اجتماعی منتفع می‌شوند کمتر سیراب می‌گردند. با وجود این، سهولت استفاده از تلویزیون و ‏کم‌هزینه ‌بودن آن باعث شده تا هنوز برگ برنده در دستان این جعبه جادو باشد.‏ ‏ در همین نظرسنجی، سهم روزنامه‌های کشور از اطلاع‌رسانی اخبار به مردم عدد ناچیز ۰٫۷درصد بود ‏یعنی روزنامه‌ها حتی به اندازه دوستان و آشنایان و شبکه‌های ماهواره‌ای که به ترتیب منبع اخبار ‏برای ۳٫۹درصد و ۳٫۶درصد افراد جامعه در نظرسنجی مذکور بودند، اعتباری ندارند. این یافته هم ‏مانند یافته تلویزیون در نظرسنجی اخیر عجیب نیست. اگر ۵۰درصد تلویزیون به معنای موفقیت ‏نیست، هفت دهم درصد روزنامه‌ها هم فاجعه نیست، زیرا حداقل یک دهه است که غروب روزنامه‌ها ‏در ایران آغاز شده است و همچنان به سمت خاموشی مطلق پیش می‌رود.
‏ در ایران، رقابت رسانه‌های جریان اصلی برای جذب مخاطب، عادلانه نیست. از یک‌سو، صدا و ‏سیمای تک‌صدایی محبوب افکار عمومی نیست اما به لطف ویژگی اصیل و جهانی‌اش یعنی ‏دسترسی همگانی به تلویزیون فعلا در نظرسنجی‌ها پیشتاز است؛ روزنامه‌ها در عصر حکمرانی ‏شبکه‌های اجتماعی و گرانی کاغذ به ریزش خواننده، ورشکستگی و تعدیل نیرو رسیده‌اند، بنابراین ‏شناخت برنده و بازنده واقعی در این نظرسنجی‌ها مبنای علمی ندارد.‏