تاثیر ردصلاحیت نمایندگان شایسته را الان در برخورد مجلس با بودجه می بینیم/سال۱۴۰۱ سال افزایش تورم و بالارفتن نقدینگی و فشار بر محرومان است
اعتماد نوشت:این روزها وقتی اغلب کارشناسان و متخصصان حوزه اقتصاد، ابعاد و زوایای بودجه ۱۴۰۱ که توسط دولت سیزدهم راهی مجلس شد و سپس توسط کمیسیون تلفیق مجلس یازدهم در حال چکشکاری است را بررسی میکنند، بیشتر از هر زمان دیگری، حسرت چهرههایی را میخورند که انگ ردصلاحیت بر پیشانی آنها نشست و نتوانستند راهی خانه ملت شوند.
ماحصل این برخوردهای سلبی شورای نگهبان را امروز میتوان در شمایل بودجه ۱۴۰۱ به عینه مشاهده کرد. بودجهای با نگاه انبساطی که نهتنها گرهای از هزار توی اقتصاد، رفاه و معیشت ایرانیان باز نمیکند، بلکه در ادامه باعث بروز مشکلات عدیدهای در شاخصهای خرد و کلان اقتصادی خواهد شد.
زمانی که بودجه ۱۴۰۱ توسط دولت تقدیم مجلس شد، برخی تصور میکردند با مشخص شدن دامنه وسیع مشکلات بودجه، کمیسیون تلفیق مجلس، وارد عمل خواهد شد و برخی اصلاحات لازم را در بودجه اعمال خواهد کرد، اما نهتنها یک چنین اصلاحاتی توسط کمیسیون تلفیق در بودجه اعمال نشد، بلکه، تصمیمات مجلس بر حجم مشکلات بودجه تا حد زیادی افزوده است.
افزایش حقوق سربازان، افزایش پاداشهای بازنشستگی، افزایش بودجه برخی نهادهای غیر پاسخگو، تعدد معافیتهای مالیاتی غیرضروری، اتخاذ رویکردهای مالیاتی به نفع طبقات برخوردار و به ضرر دهکهای محروم و… بخشی از مشکلات فراوان بودجه ۱۴۰۱ است که این روزها در مجلس، ظاهرا در حال چکشکاری است.
وقتی قرار است، ۶۰درصد حداقل حقوقها به یک سرباز پرداخت شود، چرا اقدام به تشکیل ارتش حرفهای در کشور نمیکنند؟ در خصوص رویکردهای مالیاتی بودجه نیز تبعیضهای فراوانی پیداست.
وقتی حقوق یک معلم ۱میلیون تومان افزایش داشته باشد، میبایست مالیاتی بیشتر بپردازد، اما برخی حقوقبگیران نجومی که بالای ۳۰میلیون حقوق دارند یا از معافیتهای مالیاتی برخوردارند یا اینکه مالیات ثابت (بدون افزایش) پرداخت میکنند.
نتیجه یک چنین بودجهای، بدون تردید، نزول شاخصهای اقتصادی در سال آینده خواهد بود. از همین امروز میتوان کسری بودجه بالای ۴۰۰هزار میلیارد تومانی، رشد نقدینگی بالا، تورم دو رقمی و… را در سال آینده متصور شد.
دولت و مجلس با این تصور که روند احیای برجام به زودی عملیاتی خواهد شد و قیمت نفت هم افزایش یافته، خاصهخرجیهایی را در بودجه گنجاندهاند که با هیچ عقل سلیمی سازگار نیست. این رفتار طی دهههای گذشته، ۲بار در اقتصاد ایران تجربه شده است و هر دوبار نیز خسارتهای فراوانی را به دنبال داشته است. نخستینبار در دهه ۷۰میلادی در زمان پهلوی، ایران با افزایش درآمدهای نفتی قابل توجه مواجه شد. شاه به جای توسعه زیرساختها و برنامهریزیهای بلندمدت، بخش اعظم دلارهای نفتی را راهی بودجه کرد. این روند نه تنها کمکی به کشور نکرد، بلکه اقتصاد ایران را در وضعیت فروپاشی قرار داد.
تجربه دوم، در سالهای ابتدایی دهه ۸۰ رخ داد. دولت سیدمحمد خاتمی با هوشمندی، صندوقی برای ذخیره درآمدهای ارزی کشور تشکیل داد و مازاد درآمدهای محدود نفتی را به این صندوق منتقل کرد، اما دولت احمدینژاد بدون توجه به منطق اقتصادی با انتقاد از رویکرد دولت قبلی، درآمدهای سرشار نفتی را صرف اجرای پروژههایی چون مسکن مهر، بنگاههای زودبازده و…کرد. پروژههایی که مفاسد فراوانی در بطن آنها رخ داد و سرمایههای ملی را هدر دادند. همین امروز نیز کشور درگیر مشکلاتی که طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ رخ داده است. در ماههای اخیر، دوباره قیمت نفت، در حال افزایش است و دوباره، زمزمه احیای برجام در حال طنینانداز شدن است.
در این میان، تصمیمسازان کشور به جای برنامهریزی بلندمدت برای توسعه زیرساختها و رفتار معقول اقتصادی در حال آماده کردن بودجههای انبساطی و ولخرجیهای عجیب هستند. طنز ماجرا اینجاست که این دولت هم از سال آینده قرار است، پروژه ساخت ۴میلیون مسکن را استارت بزند. پروژههایی که مشخص است، هزینههای آن قرار است از درآمدهای نفتی تامین شود.اما آیا وقت آن نرسیده است که ضرورتهای حکمرانی خوب و معقول را مرور کنیم و به آن بپردازیم؟
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0